نتایج اخلاقی فیلم "ورود آقایان ممنوع"
خبرنامه دانشجویان ایران: فرض كنيد يك فمنيست، با تمام مردستيزي اش ، مدير دبيرستان دخترانه اي باشد. ورود يك دبير مرد شيمي از روي ناچاري به مدرسه مي تواند سوژه اي جالب براي نگه داشتن مخاطب گريزان از سينماي ايران باشد و اين مي شود ورود آقايان ممنوع !
ابتداي فيلم با معرفي شخصيت مدير آغاز مي شود زمانيكه وي در حال اخراج اميد اول مدرسه اش براي كسب مقام در المپياد شيمي به علت ازدواج است و حاضر به پذيرش هيچگونه وساطتي نيست و حالا تيتراژ. نويسنده و كارگردان به خوبي در همان صحنه اول شخصيت نقش اول فيلم كه يك زن فمنيست هست را نشان مي دهند. مرد ستيزي، تجرد گرايي، خانواده ستيزي و از همه جالبتر تظاهر به يك زن زشت (۱) خبر از يك زن فمنيست موج دومي سيمون دوبواري مي دهد كه احتمالا قرار است در طول فيلم تغيير يابد.
فارغ شدن دبير المپياد شيمي دبيرستان موجب ميشود تا به علت گير نيامدن دبير خوب زن در ميانه هاي سال و كم نياوردن در مقابل دبيرستان پسرانه رقيب پاي اولين مرد يعني همان دبير شيمي به مدرسه باز شود. بچه هاي مدرسه براي ماندن اين دبير در مدرسه كه هر آن ممكن است با پيدا شدن دبير زني ديگر از آنجا برود، دست به توطئه اي بزرگ براي مدير مدرسه مي زنند توطئه اي به نام عشق و ...
اگر بخواهيم فيلم را از لحاظ فني بررسي كنيم بايد به فيلمنامه نسبتا خوب پيمان قاسم خاني اشاره كرد و البته سوژه بسيار ناب فيلم. خلق صحنه هاي طنز بخصوص طنز موقعيت از نقاط قوت فيلم به شمار مي رود صحنه هايي مثل تقابل بين دو مدير مدرسه كه مدير زن با قدي بلند روي پاشنه پا رفته و در مقابلش مدير مرد كه با قامت كوتاهش كمي روي پاهايش خم شده و ما از زاويه ديد مرد به آن مي نگريم و يا صحنه قد گرفتن بين مدير مدرسه و دبير شيمي مرد.
موسيقي فيلم هم بيننده را به ياد فيلمهاي دهه شصت و هفتاد مي اندازد كه گوياي عدم اهتمام كارگردان به اهميت موسيقي فيلم مي باشد.
شخصيت پردازي هاي فيلم هم بسيار خوب صورت گرفته و به غير يكي دو نقش همچون كاراكتر ماني حقيقي كه به نظر نگارنده در حد تيپ مانده بقيه نقش ها به شخصيت تبديل مي شوند.
با اينكه فيلم قصد داشته با محوريت نقش و بازي ويشكا آسايش حركت نمايد اما مثل هميشه در فيلم هايي كه رضا عطاران در آن حضور دارد اين عطاران است كه محوريت را بر دوش خود مي كشد و مي توان ادعا نمود كه در بيشتر صحنه ها اين رضا عطاران است كه فيلم را به جلو مي¬برد و اين در كنار تحسين بازي او يك نكته منفي براي فيلم مي باشد. اينكه ويشكا آسايش بتواند براي اين نقش سيمرغ بهترين بازيگر زن را بگيرد با وجود بازي متوسطش خود جاي بسي تامل است.
نكته ديگري كه به فيلم لطمه مي زند افتادن آن در دام فيلمفارسي است با اينكه خود داستان چنين كششي ندارد اما عملا با گذشت زمان فيلم از يك كمدي فاخر به مولفه هاي فيلمفارسي و فيلم هاي سخيفي كه در آن كمي طنز كلامي هم به كار ميرود گرفتار مي شود و تا پايان فيلم اين سير تكميل مي شود.
در واقع پس از پايان فيلم مي توان با كمك گرفتن از ديالوگي در فيلم كه جوك خوب وبد نداريم بلكه جوكر خوب و بد داريم اين نتيجه را گرفت كه ورود آقايان ممنوع يك فيلمفارسي است با اين تفاوت كه يك جوكر خوب آن را روايت مي كند و گاها صحنه هاي خنده دار خوبي در آن پيدا مي شود.
اما اين فيلم براي تعليق و درگير كردن مخاطب از عنصر سوء تفاهم بهره مي گيرد يعني مولفه اي كه باعث پيوند بين سير داستاني و كشش مخاطب مي شود پيگيري سرانجام سوء تفاهم ازدواج بين مدير مدرسه و دبير شيمي است كه بالاخره شخصيت هاي فيلم متوجه سوءتفاهم ايجاد شده مي شوند يا نه.
اگر از لحاظ محتوايي بخواهيم به اثر بنگريم وضعيت كمي وخيمتر هم مي شود از همان لحظات ابتدايي فيلم به سراغ بازي با خطوط قرمز اخلاقي و حتي عبور از آن مي رود مسئله اي كه شايد راحت ترين راه خنداندن مخاطب هم باشد و پيمان قاسم خاني هم نشان داده كه اگر آب ببيند شناگر ماهري است هرچند معتقدم كه اگر بنا بر عبور از اخلاقيات باشد هر كسي توانايي اين كار را دارد .
اساسا شوخي با مسائل زناشويي و استفاده از مولفه هاي محرك در اين فيلم نمود بارزي دارد. از ارايه راهكار هايي نظير ورزش كردن و دوش آب سرد برا ي مقابله با عشق گرفته تا نمايش قبل و بعد يك صحنه در خواب و مسواك زدن كه خود از نمايش آن صحنه مي تواند مخرب تر باشد هرچند بتواند لحظه اي از بيننده خنده بگيرد، هنر نيست.
در بعضي صحنه ها هم فيلم با ارائه يك ديدگاه از زبان زن فمنيست به صورت نا خود آگاه اين قضاوت را در مخاطب ايجاد مي كند كه اين نظر افراطي و غير قابل قبول است و حال آنكه آن جمله منطقي و درست بوده و شرع هم روي آن صحه ميگذارد و با اين كار گويي به طور غير مستقيم، در برخي موارد نيز مستقيما به شرعيات هم حمله مي كند. مثل اين جمله كه مدير ميگويد: يعني يك پزشك و ماماي زن نيست كه پزشك مخصوص دوران حاملگي دبير زنش باشد(كه در پايان به خاطر بلندي قدش مرد ايده آل فيلم رقم مي خورد سپرد؟).با وجود اينكه اين جمله را از منظر فمنيستي مطرح مي كند اما اين جمله نه تنها جمله اي فمنيستانه نيست بلكه عين آموزه هاي ديني ماست.
كاراكتر ماني حقيقي كه يك پزشك بيوه مرد زنباره هرزه گو است كه استاد ارتباط ميان دو جنس مخالف معرفي مي شود هم تنها قرار است به جنبه فيلمفارسي بودن فيلم كمك كند و جز بوجود آوردن يك تيپ كاركرد ديگري ندارد كه از قضا اين تيپ سازي كاملا تكراري و مستعمل مي باشد و در پايان فيلم هم بايد به علت بلندي قدش همسر مناسبي براي زن فمنيست مرد ستيزي باشد كه حالا متحول شده و مهمترين ملاكش براي ازدواج قد بلندتر طرف مقابل است باشد!
بهاره رهنما نيز قرار است رل يك دبير ادبيات ساده را ايفا كند كه بر حسب اتفاق پوششي نظير چادر براي اين خانم احساسي و معتقد به اصول روانشناسي پراكنده در صفحات وب انتخاب شده است و در پايان فيلم با شنيدن علاقه دبير شيمي كه فردي لمپن است، به او سر از پا نمي شناسد¬.
اما جالب تر از همه نتايج اخلاقي بود كه در هنگام خاتمه فيلم و خروج از سالن سينما بر لب بينندگان جاري بود كه ذكر آن ها خالي از لطف نيست:
*خانومها با برداشتن موهاي صورت و آرايش غليظ به اضافه پوشيدن كفش پاشنه بلند و لباس هاي روشن صاحب نگرشي نو و اساسي در زندگي مي شوند.
*مهمترين ملاك در انتخاب همسر براي خانم ها اين است كه قد مرد بايد حدودا ۲۰ سانتي متر از آنها بلند تر باشد و در اين صورت باقي فضايل اخلاقي چيزي در حد كشك مي باشد.
*در بازي واليبال هيچ حريفي را دست كم نگيريم و از دادن آوانس هاي سنگين خود داري كنيم چون ممكن است اين حريف روزي زن خودمان شود و آنوقت جلوي او كم بياوريم.
(۱)قصه قيافه زنهاي فمنيستي موج دوم هم جالب اكثرا تلاش مي كنند تاقيافه خود را به قيافه مردان تغيير داده و تمايزات موجود ميان مرد و زن را به حداقل برسانند. اين افراد معمولا موهاي خود را كوتاه كرده و تا آخر عمر هم مجرد مي مانند مثل شخصيت وان در پرستاران. در ايران هم افرادي با اين پرسوناژ داريم مثل شيرين عبادي ! در ميان بازيگران هم هستند.
البته در اينجا كارگردان و يا نويسنده با هوشمندي سبيل بازيگر را پررنگ كرده و يا از عينك هاي با فريم ضخيم استفاده نموده تا معادلي براي مولفه هاي بالا باشد.
منبع: خبر نامه دانشجویان
